چرخه زندگی مرد ها
نوشته شده توسط : صفرزايي

یارو میره خواستگاری، از دختره خوشش نمیاد، به بابای عروس میگه: ما میریم یه دور میزنیم، بر می‌گردیم !
***
غضنفر میره کتابخونه کتابش رو پس میده… خانم کتابدار میگه: خوب کتابش جالب بود؟ میگه والا شخصیت زیاد داشت، داستان خاصی هم نداشت… کتابداره میگه: ای وای پس این شما بودین دفترچه تلفن منو برده بودین؟
***
مادره به بچش میگه : می دونم موهای خواهرت رو کشیدی شیطونه گولت زد. بچه هم میگه :آره ولی لگدی که تو دلش زدم ابتکار خودم بود
****
دو باجناق به نام های کافی ونعمت سوار یک خر بودند.
نعمت گفت اگر یک خر دیگر بود، کافی بود.
کافی گفت همین هم که هست نعمت است!
***
حیف نون سوار مترو می شه، تفنگ در میاره به راننده مترو می گه یالا برو دوبی!
***
غضنفر زن ژاپنی میگیره هر پنج دقیقه بهش میگه خوب خوابت میاد برو بگیر
بخواب….!
***
حیف نون از دستشویی در میاد نفس نفس می زنه! بهش میگن چه خبرته بابا کوه کندی مگه؟! میگه نه ولی کوه ساختم!!!
***
روزی معلمی به شاگرد خود گفت: از روی درس 10 بار بنویس!
روز بعد شاگرد از روی درس شش بار نوشت. معلم به او گفت چرا از روی درس شش بار نوشتی؟!
شاگرد گفت: بدبختی اینجاست که ریاضی مان هم ضعیف است!!!
***
بيمار: آقاي دكتر! هنوز انگشتم درد مي كند.
دكتر: ببينم، مگر نسخه اي را كه هفته قبل بهت داده بودم، نپيچيدي؟
بيمار: چرا! پيچيدم دور انگشتم، ولي خوب نشد كه نشد!
***
شوهر: عزیزم همیشه صحبت کردن با تلفنت چند ساعت طول می کشید اما این بار فقط یه ساعت صحبت کردی. معلومه که هوای جیب شوهرتو داری!
زن: نه بابا مزخرف نگو، شماره رو اشتباهی گرفته بودم!!!
***
حیف نون ماه رمضون زولبيا گرفته بود و گذاشت رو طاقچه و بعد مشغول نماز شد. يه دفعه متوجه شد پسرش سراغ زولبياها رفته. موقع قنوت گفت : ربنا آتنا في الدنيا حَسَنه ... کسي به زولبيا دست نَزَنه!!
***
اولي: حیف نون چرا دستت شكسته ؟!
حیف نون: ديروز روي یه ديوار بلند راه مي رفتم كه يه دفعه ديوار تموم شد
***
به غضنفر میگن سه تا فوتبالیست نام ببر میگه : علی دایی ، علی کریمی ، فرار مهدوی کیا!
***
غضنفر دنبال دزد می کنه از دزد جلو میزنه!!!
***
یارو 1000 تومنی پیدا میکنه میبینه وسطش سوراخه میگه بخشکی شانس وسطش گوشه نداره!
***
غضنفر میاد تهران تو ترافیک گیر میکنه میگه : ها ماشاالله! به این میگن عروسی!
***
دکتر به یارو میگه: دوتا خبر بد دارم.
اولیش اینه که تو فقط بیست و چهار ساعت زنده می مونی.
یارو میگه دومیش چیه؟
دومیش اینه که دیروز یادم رفت اینو بهت بگم!!!
***
اولی: آقا این همسایه مون ساعت 2 نصفه شب هی با مشت می کوبید به دیوار خونمون!
دومی: عجب آدم های مردم آزاری پیدا می شن. حتماً نذاشت بخوابی؟
اولی: نه، خوشبختانه خواب نبودم، داشتم شیپور تمرین می کردم!
***
یکی یه روباه مرده می بینه به خودش میگه خوب شد مرده وگرنه گولم می زد !
***
یه نفر می خواسته خودکشی کنه با یه ظرف غذا میره روی ریل می خوابه. بهش میگن تو اگه میخوای خودکشی کنی دیگه واسه چی غذا برمی داری ؟ میگه اومدیم و قطار یه هفته دیگه امد
***

 




:: بازدید از این مطلب : 859
|
امتیاز مطلب : 159
|
تعداد امتیازدهندگان : 49
|
مجموع امتیاز : 49
تاریخ انتشار : 14 / 10 / 1389 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: